بازنگري دستگاه نظري آينده‌پژوهي در جهان بيني اسلامي (3)

نويسنده:سيد علي اكبر عظيمي





5. اهميت بازنگري آينده‌پژوهي از نگاه اسلام

مرور ادبيات و مباني آينده‌پژوهي در قسمت‌هاي قبل، دو سؤال كليدي را بي پاسخ مي‌گذارد: دغدغة ما براي ما نگاه به آينده چيست؟ گمشدة اصلي ما در فعاليت‌هاي آينده نگرانه چيست؟ به طور خلاصه، اگر محور مطالعات آينده‌نگر ما «انسان» است كه بايد هم همين باشد، بنابر منطق حاكم بر آينده‌نگري، ابتدا لازم است تعريف دقيقي از انسان و هستي و جايگاه او در عالم داشت، تا بتوان به آيندة او انديشيد. در آينده‌پژوهي عرفي، انساني مد نظر قرارمي گيرد كه بدون دغدغة مبدأ و معاد و نحوة ارتباط با خالق هستي، دربارة حيات محدود دنيايي رها شده است؛ در حالي كه در آينده‌پژوهي از نگاه اسلام، وضعيت متفاوت است. در ادامه برخي دلايل بازتعريف فرآيند آينده‌پژوهي در فضاي مفهومي اسلام، مورد اشاره قرارمي گيرند:

الف. بحران معنويت و هدف زندگي، بر خلاف رشد علم و فناوري

ارتقاي نسبي توانمندي انسان با رشد و گسترش علوم و فناوري‌ها براي حل مسايل زندگي، اين تصور غالب را ايجاد كرده است كه كاوش در حيطة علم و فناوري، مي‌تواند به تصاحب فرصت‌هاي آينده منتهي شود؛ لذا طي پنج دهة اخير، كنار ساير گونه‌هاي مطالعات آينده پژوهانه، حركتي آغاز شد كه آينده را بر محور علم و فناوري دنبال كرد. اين نوع فعاليت كه به آن «آينده‌نگاري علم و فناوري» گفته مي‌شود، ساختار و روشمندي خاصي يافته است كه آن را از ساير انواع مطالعات آينده‌پژوهي متمايز مي‌كند (عظيمي، همان: ص5-17).
از نمودهاي بارز اين نوع فعاليت‌ها، رشد و توسعة علم و فناوري در تمام عرصه‌هاي زندگي انسان معاصر است. اين، در حالي است كه رشد يافتگي در علوم و فناوري‌ها نتوانسته است به باز توليد امنيت و آسايش روحي و رواني انسان بينجامد. خالي از لطف نيست كه از بين گزارش‌هاي بسيار منتشر شده از سوي منابع رسمي بين المللي به چند مورد آن در تحليل وضعيت كنوني و آيندة زمين، اشاره كنيم:
شفيعي سروستاني از قول لستربرون، مدير مجمع انديشوران واشنگتن مي‌نويسد:
در دوره‌اي از پيشرفته‌ترين فناوري‌ها، اكتشافات فضايي، شبكه‌هاي اينترنتي و جراحي پيوند اعضاء، انسان ناگاه با مشكلات كهن مواجه شد: اين‌كه چگونه غذاي مورد نياز خود را فراهم كند، آسوشتيدپرس به نقل از سازمان غلات جهان، چنين گزارش مي‌دهد: «گرسنگي جهان، ريشه در فرو ريختن ارزش‌هاي انساني دارد (شفيعي سروستاني، ش49: ص48-53).
فريتز ورهلز دربارة مشكلات زيست محيطي ناشي از رشد بدون هدف فناوري‌ها، چنين مي‌گويد:
زندگي بشر به اندازه‌اي كه اكنون و در آغاز هزارة سوم شاهد آن هستيم، مخرب و تهديد كنندة زندگي وي نبوده‌اند. امروز با دخالت بشر در اكوسيستم ها، چرخة آب، كربن و مواد غذايي تغيير كرده است. در نتيجة اين امر، اكوسيستم‌ها به تدريج فرسوده شده و كارايي كمتري مي‌يابند؛ صحراها گسترش مي‌يابند، آب آشاميدني كم‌تر مي‌شود و بشر با استفادة بيش از حد از انرژي و توليد گازهاي گلخانه‌اي، دماي كرة زمين را بالا مي‌برد. هنور حدود يك پنجم مردم جهان در فقر به سر مي‌برند و در انتظار خانه و غذاي مداوم و مناسب هستند. مشكلات موجود در زمينة محيط زيست جهاني، از سه عامل عمده ناشي مي‌شود: رشد جمعيت، ميزان مصرف و فناوري‌هاي نوين موجود (ولرهلز، ش44: ص56-59).
در گزارش پروژة هزاره (جروم سي، جي گوردون، 1384: ص1) كه هر ساله توسط دانشگاه سازمان ملل متحد منتشر مي‌شود، ضمن تصريح به آثار مثبت اقتصادي و رفاهي نوآوري‌هاي فناوري، به اين نكته اساسي اشاره مي‌كند: «در صورتي كه رفتار اجتماعي، اقتصادي، مالي، و زيست محيطي ما همزمان با رشد فناوري‌هاي صنعتي ارتقا نيابد، آينده بلندمدت سختي در پيش خواهد بود».
اين‌ها همه حكايت از اهميت و ضرورت نگاه به آينده بر اساس يك سامانة ارزشي متعالي دارد. در اين زمينه، مي‌توان به اعتراف آينده پژوه مشهوري چون تافلر، توجه كرد كه رسيدن به آيندة پايدار توسط علم وفناوري را لازم، ولي ناكافي مي‌داند. او مي‌گويد:
براي آن‌كه تمدن موج سوم، تمدني سالم و دموكراتيك شود، به چيزي بيش از عرضة منابع انرژي جديد يا فناوري الكترونيك نياز است. حتي ايجاد نوعي مشاركت و همدلي اجتماعي هم كافي نيست؛ بلكه بايد اين تمدن بتواند به زندگي نظم و هدف و معنا بخشد (ابراهيم‌نژاد، 1385: ش2، ص602).

ب. اهميت فرهنگ درساخت آينده جامعه:

آينده، بيش از آن‌كه شناختني باشد، ساختني است. بيشتر مطالعات آينده‌نگاري تا نسل سوم، ساخت آينده را بر محور عامل علم و فناوري دنبال كرده‌اند. به همين لحاظ است كه در تجارب آينده نگاري، كشورهايي چون آفريقاي جنوبي و چك بهترين راه رسيدن به توسعه را ساماندهي علم و فناوري، بسط توجه جامعه به علم و فناوري و در نهايت توسعه خلاقيت و نوآوري در جامعه دانسته اند [25]؛ اما در مطالعات آينده‌پژوهي، برخي كشورها به اين نتيجه رسيده اند كه عناصر انگيزه، ارزش و اراده انسان يا بهرة عاطفي و انگيزشي، [26] عاملي به مراتب مهمتر از عامل نوآوري و خلاقيت يا بهرة هوشي [27] در ساخت آينده است؛ براي نمونه برخي محققان ژاپني، سهم IQ در مقابلEQ را در موفقيت افراد و سازمان‌ها معادل بيست به هشتاد عنوان كرده‌اند (عظيمي، همان: ص129).
لذا به اعتقاد گروهي از آينده پژوهان: «جهان در سال2020 و فراسوي آن، ماهيتاً يك جامعة فرهنگي خواهدبود و محور رقابت‌هاي جهاني نيز از رقابت‌هاي اقتصادي ـ نظامي به رقابت‌هاي فرهنگي منتقل خواهدشد» (ملكي‌فر، 1383). معناي اين عبارت، اين است كه علم و فناوري به تنهايي عامل برتري ملت‌ها به شمار نخواهند رفت، بلكه اين عامل فرهنگ است كه مي‌تواند كنار علوم و فناوري‌ها موجب برتري ملت‌ها شود. هر ملتي كه ذخايرغني تري از فرهنگ داشته و علاوه بر آن، توانايي اخذ گزاره‌هاي لازم از آن‌ها يا تبديل ذخايرخود به توانمندي‌هايي مورد نياز جامعه (فناوري نرم) را داشته باشد، در آينده مي‌تواند فرصت‌هاي بيشتري را در اختيار بگيرد.

ج. غناي فرهنگي اسلام براي تأمين آيندة بشريت

در فرهنگ اسلامي، آموزه‌ها و گنجينه‌هاي بي بديلي براي هدايت و به تحرك واداشتن نسل‌هاي فعلي و آتي وجود دارد. البته اين، هنر نخبگان جامعة اسلامي است كه بتوانند با بهره‌برداري از اين گنجينه‌ها و منابع عظيم، نيازهاي روز جامعه و بشريت را پاسخ دهند. به عبارت صحيح، اين توانمندي، خود يك فناوري نرم است كه به زمينه سازي براي توليد انبوه نياز دارد.
اهميت موضوع از اين زاويه بسيار قابل تأمل است كه بدانيم اسلام ظرفيت جهاني شدن دارد و گزاره‌هايش آينده سازند. اسلام، ديني است كه بنا بر ماهيت خود و نه به پشتيباني‌هاي گسترده مالي و سياسي، دين آينده و فراگير بشري خواهد بود (كثيري، 1388: ش100، ص116-122).

د. غناي فرهنگ اسلامي براي ايجاد انگيزه، اميد، معنا و هدف

اكنون بايد به يكي از سرفصل‌هاي برجسته از «بررسي سير تمدن تاريخي» تأكيد كرد و آن، بحث «آخرالزمان» است؛ موضوعي كه در تمام مكاتب به نوعي مورد بحث قرارمي گيرد [28] و در اسلام نيز گزاره‌هاي مستند و متقن بسياري از جمله ظهور امام عصر عليه السلام در آن وجود دارد. كيفيت اين گزاره‌ها مي‌توانند همچون يك ورودي براي مطالعات آينده پژوهانه مورد استفاده قرارگيرند.
يكي از اين مفاهيم مرتبط با اين موضوع «انتظارمنجي» است كه به دقت و كار كارشناسي نياز دارد. شهيد مطهري دراين باره مي‌گويد:
انتظارفرج و آرزو و اميد بستن به آينده، دو گونه است: انتظاري كه سازنده و نگه دارنده، تعهدآور، نيروآفرين و تحرك بخش است؛ به گونه‌اي كه مي‌تواند نوعي عبادت و حق پرستي شمرده شود؛ و انتظاري كه گناه است، ويرانگر، اسارت بخش و فلج كننده و نوعي اباحه گري بايد محسوب شود (مطهري، 1383: ص7).
لذا لازم است بيان دقيقي از انتظار را مطابق با منابع ديني ارايه كرد. شفيعي سروستاني مي‌نويسد:
انتظار، عملي ـ نه آرزويي ـ است آگاهانه در وجوه فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي براي ساختن آينده مطابق برنامه و نقشة الهي (شفيعي سروستاني، 1386: ش68، آبان 86).
ذكر اين نكتة اساسي بسيار مهم است كه طرح موضوع انتظار و ظهور امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف با اصول آينده‌پژوهي ـ به ويژه عدم تحميل آينده و قطعيت مطلق آن ـ‌ منافاتي ندارد؛ چرا كه بنا به آموزه‌هاي اسلامي، وقوع ظهور آن حضرت، قطعي است، ولي زمان ظهور، قطعي نمي‌باشد. نكتة جالب اين‌كه زمان ظهور امام عليه السلام بنا بر آمادگي و خواست جامعة انساني و به ويژه شيعيان، ممكن است به تعجيل افتاده يا در غير اين صورت، به تأخيرافتد (نودهي، 1384: ص17-18) و اين، همان تأثير آگاهي و ارادة انسان‌ها براي رسيدن به آيندة مطلوبشان است.
بر اساس چنين تعريفي است كه مي‌توان در غالب يك آينده نگاري نسل پنجم كه يكي از موضوعات مهم فرهنگي آن موضوع انتظار و ظهور امام زمان باشد،گرد رخوت را از تن جامعه اسلامي زدود و آنها را براي ساخت آينده‌اي درخشان به تحرك مضاعف واداشت. لذا مفهوم «انتظار منجي» موضوعي است كه مي‌تواند همچون يك قوة محركة بي بديل در فرايند ساخت آيندة جامعه، مورد بهره برداري قرارگيرد. لذا آن نوعي ازآينده نگاري ميتواند كشور ما را به مسير اراده الهي رهنمون گردد كه يكي از محورهاي كليدي آن تقويت فرهنگ انتظار و به قول شفيعي سروستاني: ساختن انسان‌هايي منتظر در شهر منتظران باشد (شفيعي سروستاني، 1380: ش2و1، ص72).

ه‍. ضرورت بومي شدن آينده‌پژوهي به عنوان فناوري نرم

اهميت برقراي ارتباط لازم ميان آينده‌پژوهي و فرهنگ اسلامي، از جهت ديگري قابل تأمل است و آن، بومي شدن آينده‌پژوهي به عنوان يك فناوري نرم است. اهميت مطلب فوق نيز در رويكردي است كه اقتضاي جهاني شدن را بومي بودن مي‌داند. به عبارتي مي‌گويد: بومي باش، تا جهاني شوي؛ برخلاف رويكردي كه جهاني شدن را از طريق همگرايي صرف با فرايند جهاني سازي مي‌داند (ملكي‌فر، 1384: 5). در اين باره، ملكي‌فر مثال خوبي مي‌آورد. او مي‌گويد: اگر آثار استاد فرشچيان شهرة جهاني دارند، به دليل حفظ اصالت‌هاي بومي بوده است، نه حذف آن‌ها. حال در مقايسة اصالت نقاشي و اصالت تفكر و نگاه به آينده، كدام يك مهم‌تر و راهبردي‌تر مي‌باشند؟.

و. جايگاه آينده‌پژوهي در تدوين الگوي توسعة ايراني و اسلامي

از آن‌جا كه نگاه به آينده و به عبارت فني آن؛ آينده پژوهي، در طليعة فعاليت‌هاي تدوين الگوي توسعة هر كشور قراردارد، بازتعريف مطالعات آينده‌پژوهي متناسب با جهان بيني اسلام، ضروري به نظر مي‌رسد. تدوين الگوي توسعة ايراني و اسلامي، موضوع بسيار مهمي است كه بارها مورد تأكيد رهبر معظم انقلاب اسلامي قرارگرفته است. آخرين تأكيد معظم له چنين است:
… ما حالا بايد براي شكستن اين طلسم فكر كنيم؛ كدام طلسم؟ اين طلسم كه كسي تصور كند پيشرفت كشور، بايد لزوماً با الگوهاي غربي انجام بگيرد. اين وضعيت كاملاً خطرناكي براي كشور است. الگوهاي غربي، با شرايط خودشان، با مباني ذهني خودشان، با اصول خودشان شكل پيدا كرده، به علاوه ناموفق بوده. بنده، به طورقاطع اين را مي‌گويم: الگوي پيشرفت غربي، يك الگوي ناموفق است. درست است كه به قدرت رسيده‌اند، به ثروت رسيده اند؛ اما بشريت را دچار فاجعه كرده‌اند….ما بايد پيشرفت را بر اساس الگوي ايراني ـ اسلامي پيدا كنيم. اين، براي ما حياتي است. چرا مي‌گوييم اسلامي و چرا مي‌گوييم ايراني؟ اسلامي به خاطراينكه برمباني نظري و فلسفي اسلام و مباني انسان شناختي اسلام استواراست.چرا مي‌گوئيم ايراني؟ چون فكر و ابتكار ايراني اين را به دست آورده؛ اسلام در اختيار ملت‌هاي ديگرهم بود.اين ملت ما بوده است كه توانسته است يا مي‌تواند اين الگو را تهيه و فراهم كند…(سخنراني در 25/2/1386، مشهد).

ز. جايگاه فرهنگ درعملياتي كردن چشم انداز1404ش

از طرفي، با توجه به محتواي سند چشم انداز بيست سالة ملي [29]، براي «دستيابي به رتبة اول علمي و اقتصادي و نيز حفظ هويت اسلامي و انقلابي تا بيست سال آينده»، بايد پرتو فرهنگي اسلام تا افق 1404ش بر فضاي توسعة علمي كشور گسترده و رو به تكامل باشد. لازمة اين امر، ساماندهي علم و تحقيق از جمله تهية «نقشة جامع علمي كشور» در تعامل «مهندسي فرهنگ كشور» مي‌باشد.
در مقولة اهميت فرهنگ در ساخت آينده، يا به عبارتي تحقق چشم انداز1404 به ذكر بيانات مقام معظم رهبري در زمينة مهندسي فرهنگي بسنده مي‌كنيم:
فرهنگ يك جامعه، اساس هويت آن جامعه است. فرهنگ،داراي انواعي است و در مهندسي فرهنگ، همه اين انواع فرهنگ بايد مهندسي شوند.انواع فرهنگ عبارتند از: فرهنگ ملي، فرهنگ عمومي، فرهنگ تخصصي، فرهنگ سازماني…. فرهنگ، مثل روحي است كه در كالبد همة فعاليت‌هاي گوناگون كشورحضور و جريان دارد. فرهنگي كه بايد در توليد، خدمات، ساختمان‌سازي، كشاورزي، صنعت، سياست خارجي و تصميمات امنيتي رعايت شود و حدود را معين و جهت را مشخص كند، چيست؟

6. نتيجه گيري و پيشنهاد :

ساخت آيندة جامعه بر محور دو پيشران عمده، يعني فرهنگ و علم، امكان پذير است. بنابراين تحقق چشم انداز 1404جمهوري اسلامي ايران و حتي نگاشت‌هاي بعدي از چشم انداز كشور در زمينة طراحي تمدن اسلامي و با هدف محوري زمينه سازي ظهور امام زمان عليه السلام، مستلزم انجام مطالعات «آينده‌نگاري با محوريت علم و فرهنگ» در فضاي مفهومي و جهان بيني اسلامي مي‌باشد؛ يا آينده نگاري نسل پنجم است؛ كه پيش نياز آن نيز بازنگري آينده‌پژوهي از نگاه اسلام است.

پی نوشت ها :

[25]. جمهوري چك، دومين كشور اتحاديه اروپا است كه در آينده نگاري خود، در جلسات ويژه اي به توسعه نوآوري و خلاقيت در جامعه، پرداخته است.
[26] -Emotional Quotient
[27]. Intelligece Quotient
[28]. مباحث آخرالزمان در ساير اديان الهي و حتي مكاتب بشرساز نيز وجود دارد. در اين‌باره نظريات هانتيگتون و فوكوياما در باره غايت تارخ بشري مي‌تواند مدنظرقرارگيرد.
[29]. متن سندچشم انداز

منابع تحقیق :
1. شفيعي سروستاني، اسماعيل، استراتژي انتظار، تهران، موعودعصر، 1380ش.
2. شفيعي سروستاني، اسماعيل: «پيش‌نويس منشور راهبردي فرهنگ مهدويت»، موعود، شماره68، آبان 1386ش.
3. مردوخي، بايزيد، سخنراني در مؤسسه عالي آموزش و پژوهشهاي مديريت و برنامه ريزي، باعنوان: «روش شناسي آينده نگري»، 1386ش.
4. جروم سي گلن و جي گوردون، تئودور. وضعيت آينده 2002، دانشگاه ملل متحد، ترجمه. شركت متن، ويرايش علمي فارسي بهرامي، محسن، 1384ش.
5. مصطفوي خراساني، جواد، ترجمه و شرح اصول كافي، انتشارات قائم، تهران.
6. كثيري، حميد: «دين آينده و آينده دين»، موعود، شماره100، خرداد 1388ش.
7. قرباني، سعيد: «آينده انديشي از منظر اسلام»، مجموعه مقالات همايش آينده پژوهي، فناوري و چشم اندازتوسعه، تهران، دانشگاه اميركبير، خرداد1385، نشست آينده پژوهي (E1-4).
8. مسلمي زاده، طاهره: «اهميت شناخت سنتهاي الهي در آينده پژوهي»، مجموعه مقالات همايش آينده پژوهي، فناوري و چشم اندازتوسعه، تهران، دانشگاه اميركبير، خرداد 1385ش، نشست آينده پژوهي (E1-5).
9. ملكي فر، عقيل: «بومي باش تا جهاني شوي»، تهران، مركز آينده‌پژوهي علوم و فناوري دفاعي، 1384ش.
10. ملكي فر، عقيل، مركز آينده‌پژوهي در يك نگاه، تهران، مؤسسه آموزشي و تحقيقاتي صنايع دفاعي، 1383ش.
11. عظيمي، علي اكبر و همكاران، گزارش پروژه مطالعاتي، «تجارب آينده‌نگاري كشورهاي منتخب با تأكيد بر بخش كشاورزي»، تهران، مؤسسه پژوهشهاي برنامه ريزي و اقتصادكشاورزي، شهريور86ش.
12. پايا، علي: «آينده انديشي: هست‌ها و بايدها»؛ مندرج در:
http://www.ayandehnegar.org/s_1.php?news_id=1726
13. پايا، علي: «ملاحظاتي شتابزده در باب معرفت شناسي آينده انديشي»، مجموعه مقالات و سخنراني‌هاي نخستين كارگاه آينده انديشي؛ تهران:مركزتحقيقات سياست علمي كشور، وزارت آموزش، تحقيقات و فناوري،1384ش.
14. نودهي، عليرضا: «نظريه اختياري بودن ظهور»، تهران، موعود عصر، 1384ش.
15. ولرهلز، فرتيز: «آينده زمين و انسان»، موعود، سال هشتم، شماره44.
16. مؤمني، فرشاد: «چندنكته دربارة چالشها و چشم اندازهاي كاربست مطالعات آينده شناختي براي پيشبرد اهداف توسعة ملي»، مجموعه مقالات و سخنراني‌هاي نخستين كارگاه آينده انديشي؛ تهران: مركز تحقيقات سياست علمي كشور، وزارت آموزش، تحقيقات و فناوري، 1384ش.
17. نظري زاده، فرهاد: نسل چهارم آينده نگاري فناوري، مجموعه مقالات همايش آينده پژوهي، فناوري و چشم اندازتوسعه، تهران، دانشگاه اميركبير، خرداد 1385ش، نشست آينده پژوهي(E2-3).
18. محمدي ري شهري، محمد، مؤلف.تلخيص: سيدحميدحسيني. گزيده ميزان الحكمه، قم، دارالحديث،1380ش.
19. ابراهيم نژاد، محمدرضا: «پيامبران و تمدن آينده بشر»، مكتب اسلام، سال چهل و ششم شماره 2 (پياپي 602)، ارديبهشت 1385ش.
20. ميرباقري، محمدمهدي: «انسان و جهان آينده»، موعود، شماره 42، اسفند1382ش.
21. مطهري، مرتضي، قيام و انقلاب مهدي سلام الله عليه از ديدگاه فلسفه تاريخ، تهران. انتشارات صدرا، 1383ش.
22. فراست خواه، مقصود: «آينده انديشي: ملاحظاتي معرفت شناختي»، مجموعه مقالات و سخنراني‌هاي نخستين كارگاه آينده انديشي، تهران، مركز تحقيقات سياست علمي كشور، وزارت آموزش، تحقيقات و فناوري، 1384ش.
23. وحيدي مطلق، وحيد و ملكي فر، عقيل: «انقلاب جهاني فناوري» ، مندرج در سايت www.Iranforesight.ir
www.entizar.ir